اقتصاد مفهومی عام است و میتواند گسترهای از دخل و خرج یک خانه تا اداره امورات یک کشور یا حتی سیاستهای پولی اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن را شامل شود. پس بهتر است همه شهروندان حتی شده به میزان اندکی از مفاهیم اقتصادی و تعاریف آن مطلع باشند. ارائه مفاهیم اقتصادی به زبان ساده علاوه بر آن که شهروندان را در زندگی فردی یاری میکند، آنها را در برابر سیاستگذاران اقتصادی نیز، مطالبهگر و پرسشگر خواهد کرد.
از سوی دیگر، سرمایهگذاری در بازارهای مختلف، از بازار بورس گرفته تا طلا و ارز و حتی راه انداختن یک کسب و کار تازه، نیاز به شناخت از اقتصاد کشور دارد. سرمایهگذار باید بداند تورم چقدر است؟ وضعیت تولید و صنایع چگونه است؟ نرخ ارز چه تاثیری بر تولید دارد؟ میزان سود و ضرر را چطور محاسبه میکنند؟ و … . در این مقاله نگاهی انداختهایم به مفاهیم ساده اما پرکاربرد اقتصادی که این روزها اسمشان را زیاد میشنویم.
این ویدئو را حتما ببینید!
معرفی مهمترین مفاهیم اقتصادی به زبان ساده
دانش اقتصادی میتواند به تصمیمات صحیح در سرمایهگذاری منجر شود. کسی که با مفاهیم اساسی این علم آشنا باشد، درک بهتری از وضعیت اقتصاد کشور خواهد داشت و این بینش، در سرمایهگذاری به کمک او میآید. در ادامه به بررسی مفاهیم اقتصادی به زبان ساده میپردازیم و بعضی از مهمترین اصطلاحات را شرح میدهیم.
اقتصاد کلان
اقتصاد به دو شاخه اصلی کلان و خرد تقسیم میشود. اقتصاد کلان همان طور که از نامش پیدا است، به بررسی موضوعات کلان اقتصادی و شاخصهای آن میپردازد.
در واقع اقتصاد کلان مجموعه نظریات و تئوریهایی است که بر اساس آن ساز و کار کلی اقتصاد یک کشور را تجزیه و تحلیل میکنند. مفاهیمی چون تورم، رشد اقتصادی، بیکاری، GDP و … در گستره اقتصاد کلان جای میگیرند.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد شاخه دیگری از علم اقتصاد است. در اقتصاد خرد به روابط و تصمیمهای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان پرداخته میشود. در حقیقت اقتصاد خرد گستره یک کسب و کار و مشتریهای آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
تحلیل عرضه و تقاضا و عوامل موثر بر آن در یک واحد کوچک، بر عهده اقتصاد خرد است. در این شاخه علم اقتصاد به هزینهها، درآمد، پسانداز و روابط مالی یک خانواده یا یک کسب و کار کوچک پرداخته میشود.
تورم
تورم در لغت به معنای آماس کردن است. در اقتصاد تعریفهای مختلفی از تورم ارائه میشود اما در مجموع «روند فزاینده و نامنظم قیمتها» را تورم میگویند؛ روندی که به «کاهش ثبات در قیمت مصرفکننده کالاها» منجر میشود.
اقتصاد ایران ۵۰ سال است که با بیماری تورم دست و پنجه نرم میکند. هیچ دولت و اقتصاددانی نتوانسته این بیماری را علاج کند.
تورم به صورت سالانه، ماهانه و نقطهای محاسبه میشود. در ایران برای محاسبه تورم، قیمت ۳۸۶ مورد کالا و خدمات را به نسبت سال پایه، پایش میکنند.
سال پایه، سالی است که در آن متغیرهای اقتصادی کمترین تغییر را داشتهاند. در حال حاضر، سال ۱۳۹۵ به عنوان سال پایه برای محاسبه شاخصهای اقتصادی در نظر گرفته میشود؛ سالی که برجام به ثمر نشست و اقتصاد ایران روی آرامش به خودش دید. ناگفته پیدا است تورم در اقتصاد ایران رابطه تنگاتنگی با ثبات سیاسی و رابطه با کشورهای دیگر دارد.
از دیگر عوامل موثر بر تشدید تورم، افزایش نقدینگی و کاهش عرضه به نسبت تقاضا است. وقتی کالایی در بازار کم باشد، فروشنده آن را به هر قیمتی بخواهد به مصرف کننده میفروشد.
نقدینگی
عبارت نقدینگی همواره در کنار تورم آمده است. معمولا میگویند آوار نقدینگی باعث افزایش تورم شده و باید برای کاهش تورم نقدینگی را مهار کنیم. نقدینگی امروز در اقتصاد ایران بیش از ۳ هزار هزار میلیارد تومان است. نقدینگی به طور کلی به داراییهای نقد مانند پول یا هرآنچه قابل نقدشوندگی باشد؛ اشاره دارد. مثلا سپردههای بانکی، طلا، ارز یا … .
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی عبارت است از ارزش ریالی تمام کالاها و خدماتی که در یک کشور تولید میشود. این شاخص مهم که به اختصار GDP نیز نامیده میشود مبنای به دست آوردن شاخصهای دیگر از جمله رشد اقتصادی و درآمد سرانه است.
تولید ناخالص داخلی در ایران همواره به دو صورتِ با احتساب فروش نفت و بدون آن منتشر میشود زیرا تاثیر نفت در تعیین GDP ایران بسیار زیاد است.
از طرف دیگر معنای ناخالص در این شاخص برمیگردد به کسر تورم. اگر میزان تورم در محاسبه این شاخص در نظر گرفته شود، عدد به دست آمده خالص است و اگر محاسبه نشود ناخالص.
ممکن است طی دو سال متوالی، به دلیل تورم بالا، ارزش کالاها و خدمات به یکباره جهش داشته باشد اما این نمیتواند مبنای درستی برای تعیین تولید ناخالص داخلی باشد. چون به آن معنی است که اقتصاد بزرگتر نشده بلکه به دلیل تورم، ارزش پول ملی کاهش داشته است.
تولید ناخالص ملی
تولید ناخالص ملی تعریفی مشابه تولید ناخالص داخلی دارد با این تفاوت که گستره تولید کالا و خدمات را برای یک ملت بدون در نظر گرفتن مرز جغرافیایی تعریف میکند. معمولا برای مطالعه شرایط اقتصادی یک کشور از شاخص تولید ناخالص داخلی استفاده میشود.
درآمد سرانه
درآمد سرانه شاخصی است که با استفاده از آن سهم هر فرد از کیک اقتصادی کشور را مشخص میکنند. برای تعیین درآمد سرانه باید تولید ناخالص داخلی را بر تعداد جمعیت کشور تقسیم کنیم.
هرچه این عدد بیشتر باشد نشان دهنده قدرت خرید بالای شهروندان و وضعیت اقتصادی قابل قبول خانوارها است.
بر اساس آمارهای منتشر شده تولید ناخالص داخلی ایران در ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۰ رقم ۷۵۳۰٫۵ هزار میلیارد ریال بوده است. عددی که به نسبت سال قبل ۳ درصد رشد را نشان میدهد.
اگر این رقم را بر تعداد جمعیت ایران تقسیم کنیم درآمد سرانه ایرانیان محاسبه میشود.
رشد اقتصادی
رشد اقتصادی شاخص دیگری است که بر اساس تولید ناخالص داخلی به دست میآید. سنجش تولید ناخالص داخلی یک کشور در دو سال متوالی برابر است با رشد اقتصادی.
به عنوان مثال رشد اقتصادی در دهه ۹۰ شمسی برای کشور ایران صفر درصد بوده است. یعنی در تمام اینسالها اقتصاد ایران در بهترین حالت به هیچ عنوان پیشرفت نداشته است. در حالی که بر اساس برنامه توسعه ۱۴۰۴ قرار بود ایران رشد اقتصادی ۸ درصدی را تجربه کند.
رکود اقتصادی
اگر در دو دوره متوالی( معمولا سه ماهه) رشد اقتصادی منفی باشد، اقتصاد دچار رکود شده است. رکود اقتصادی در مقابل رشد اقتصادی قرار دارد. در دوران رکود حجم اقتصاد کوچک میشود و به عبارت دیگر تولید ناخالص داخلی کشور کاهش مییابد. به تبع آن قدرت خرید مردم و ارزش پول ملی کم میشود.
نرخ بهره
نرخ بهره مبلغی است که به ازای پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده گرفته میشود. به عنوان مثال شما مبلغی را از بانک وام میگیرید. دوره بازپرداخت این وام ۱۰ ساله است. با توجه به نرخ تورم ارزش خالص این مبلغ سال به سال کاهش مییابد. به همین خاطر با وضع نرخ بهره بر مبلغ وام جلوی بیارزش شدن آن را میگیرند.
البته این نرخ بهره به سپردههایی که شهروندان در بانک باز میکنند نیز تعلق میگیرد.
نرخ بهره در اقتصاد کشورهای پیشرفته عدد پایینی است و البته نرخ تورم نیز در این کشورها پایین است. بر اساس تئوری اروینگ فیشر اقتصاددان امریکایی، نرخ بهره و تورم رابطه مستقیمی دارند. کاهش یک واحد نرخ بهره برابر است با کاهش یک واحدی نرخ تورم.
البته این رابطه زمانی صادق است که نرخ بهره بر اساس سیستم عرضه و تقاضا شکل بگیرد. نه بر اساس دستورالعملهای صادره از نهادهای دولتی.
پایه پولی
پایه پولی که به آن پول پرقدرت نیز گفته میشود، شامل ذخایر بانک مرکزی و ارزهای در گردش است. ارز در این تعریف به تمام اسکناسها، سکهها و داراییهای دیگر اطلاق میشود.
طلا، دارایی خارجی، خالص داراییهای ترازنامه بانک مرکزی، بدهی بانکها به بانک مرکزی از جمله منابع پایه پولی هستند.
ارزش افزوده
ارزش افزوده، مبلغی است که به ازای انجام کار روی یک کالا پدید میآید. مثلا اگر شما تکه چوبی پیدا کنید و با آن عروسکی درست کنید و به مبلغ ۲۰ هزار تومان بفروشید، ارزش افزوده کار شما برابر با ۲۰ هزار تومان.
تراز تجاری
تراز تجاری تفاوت بین ارزش پولی صادرات و واردات یک کشور را نشان میدهد. به عبارت دیگر این شاخص میزان ارزآوری تولیدات صادراتی در برابر کالاهای وارداتی را مشخص میکند.
هرچه تراز تجاری مثبت و عدد بالاتری باشد نشان دهنده رونق تولید در یک کشور است و هرچه به سمت کفه منفی برود، به رکود اشاره دارد.
کسری بودجه
کسری بودجه در کنار تورم دو شاخص پرتکرار در ادبیات اقتصادی ایران است. کسری بودجه به زبان ساده یعنی دخل و خرج دولت با هم نخواند.
به عبارت دیگر، هزینههای دولت از درآمد سالیانه بیشتر شود اما دولت نخواهد هزینههایش را کاهش دهد. به همین خاطر بودجه را بیشتر از توان درآمدی تعیین کند.
شاخص کل بورس یا شاخص قیمت و بازده نقدی
شاخص کل بورس، شاخصی است که نشان دهنده برآیند معاملات روزانه شرکتهای موجود در بورس است. این شاخص «سطح عمومی قیمتها و سود سهام شرکتها» را نشان میدهد. با بررسی تغییرات این شاخص، میتوان وضعیت بازار را سنجید. مثلا میتوان گفت بازار بورس این ماه در مقایسه با ماه قبل روندی صعودی داشته است.
جمع بندی
تعریف و درک مفاهیم اقتصادی به زبان ساده میتواند علم اقتصاد را در دسترس عموم شهروندان قرار دهد. اغلب شاخصهای اقتصادی را مردم در زندگی روزمره خود با پوست و استخوانشان تجربه میکنند، پس چه بهتر که تعریفی سر راست و ساده نیز از آنها داشته باشند. در قدم بعدی با شناخت دقیقتر و تحلیل شاخصهای اقتصادی میتوان سرمایهگذاری آگاهانهتری را تجربه کرد.
نظری ثبت نشده است