تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟

مدت زمان مطالعه این مطلب: 9 دقیقه
تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟

به اشتراک‌گذاری پست

یکی از بهترین راه‌های ارزیابی سلامت اقتصاد هر کشور، اندازه‌گیری میزان تولید ناخالص داخلی یا GDPو رشد سالانه آن است. این کار تمام فعالیت‌های دولت، شرکت‌ها، کارخانه‌ها و افراد را، که منجر به تولید کالا یا ارائه خدمات در یک بازه زمانی خاص می‌شود، در بر می‌گیرد. از دید اقتصاددانان GDP متداول‌ترین معیار برای سنجش فعالیت‌های اقتصادی یک کشور و نشان‌دهنده وضعیت اقتصادی خوب یا بد در آن است. در ادامه این مطلب می‌آموزیم که تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست و دو روش تولید ناخالص داخلی (GDP) و تولید ناخالص ملی (GNP) چه تفاوت‌هایی دارند و نحوه محاسبه هر دو روش چگونه است؟

تعریف تولید ناخالص داخلی یا GDP

تولید ناخالص داخلی یا GDP مخفف عبارات (Gross Domestic Product) و به معنی ارزش کل پولی است که در یک بازه زمانی (معمولا یک سال) در ازای تولید کالا و ارائه خدمات در هر کشور به دست می‌آید. در این تعریف چند نکته مهم وجود دارد. نخست موضوع «تولید کالا» است. در فرمول محاسبه GDP، همیشه قیمت کالای نهایی معیار است، چرا که این قیمت، هزینه‌های قبلی را هم مشمول می‌شود.
به عنوان مثال وقتی لباسی توسط یک برند داخلی تولید می‌شود، قیمت نهایی لباس مد نظر است. قیمت پارچه، قیمت نخ و دیگر موارد به کار رفته در لباس، هزینه دوخت و اجرت و… تک به تک محاسبه نمی‌شود، چرا که قیمت نهایی لباس تمامی این موارد را در بر می‌گیرد. مثلا: قیمت پارچه: ۳۰۰، قیمت ابزار و وسایل: ۸۰، هزینه‌های جانبی (مثل حمل و نقل): ۲۰، اجرت: ۱۰۰ و قیمت نهایی لباس: ۵۰۰٫ پس ما عدد ۵۰۰ را در فرمول محاسبه GDP قرار می‌دهیم. حال اگر یک بار قیمت نهایی لباس (۵۰۰) و یک بار قیمت پارچه (۳۰۰) را در فرمول قرار دهیم، گویی هزینه پارچه دوبار محاسبه شده است. به این خطا اصطلاحا «دوباره شماری» می‌گویند.
نکته دوم، موضوع «بازه زمانی» است. اگرچه محاسبه تولید ناخالص داخلی حتی به صورت روزانه هم ممکن است، اما استانداردهایی برای آن وجود دارد که معمولا ماهانه، فصلی و سالانه هستند. بازه‌های زمانی ماهانه و فصلی عموما برای موارد داخل کشور و بازه زمانی یک ساله برای مقایسه در سطح بین‌الملل کاربرد دارد.
نکته سوم موضوع «تولید داخلی» است. هر کالایی که در کشور تولید شود و هر خدماتی که توسط افراد ساکن داخل مرزهای کشور مورد استفاده قرار بگیرد، در دسته «تولید ناخالص داخلی» است. خدمات آتش‌نشانی، پلیس، آمبولانس، تولید ناخالص دولتی هستند. همچنین اگر یک فرد خارجی، در داخل ایران به تولید محصول بپردازد، قیمت کالا برای محاسبه GDP کشور، مد نظر قرار داده می‌شود. پس دقت کنید که ملیت تولیدکننده اهمیتی ندارد و مکان فیزیکی تولید کالا معیار است. حال اگر نماینده یک شرکت خارجی به تولید محصول خود در ایران بپردازد، اگرچه شرکت خارجی است اما محصول در این لحظه در ایران تولید می‌شود، پس قیمت آن در فرمول GDP قرار می‌گیرد.

قیمت نهایی در فرمول GDP

محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDP

محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDP یک کشور می‌تواند با سه رویکرد مختلف انجام شود:
۱- رویکرد تولید محور: در این رویکرد، مجموع ارزش پولی کالاها و خدمات تولید شده در کشور منهای هزینه‌های پرداختی برای مواد اولیه، استهلاک و… می‌شود.
۲- رویکرد درآمد محور: مجموع ارزش پولی است که مردم آن را در قالب «درآمد» بدست می‌آورند. ممکن است این درآمد، اجاره بهایی باشد که صاحب‌خانه دریافت می‌کند، حقوق ماهانه کارمند یا … باشد. اما به هر حال کل این مبلغ ناشی از تولید کالاها و خدمات داخلی یک کشور است.
۳- رویکرد هزینه محور: در این رویکرد که معمولا از فرمول آن برای محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDPاستفاده می‌شود، خالص صادرات و سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی هم دخیل هستند.
فرمول محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDPو مولفه‌های آن بر اساس رویکرد هزینه ‌محور به شرح زیر است:

 

                                                         GDP = C + G + I + (EX – IM)

 

– C (Consumption) = کل مبلغ هزینه شده در بخش خصوصی
– G (Government spending) = کل مبلغ هزینه شده توسط دولت
– I (Investment) = کل مبلغ سرمایه‌گذاری شده توسط بخش خصوصی
– EX (Export) = صادرات
– IM (Import) = واردات
– EX – IM (Net export) = خالص صادرات (صادرات منهای واردات)

روش‌های اندازه‌گیری تولید ناخالص داخلی

روش‌های مختلفی برای اندازه‌گیری تولید ناخالص داخلی یک کشور وجود دارد، که شناخت آن‌ها، نحوه استفاده و درک تفاوت بین روش‌ها برای اقتصاددانان اهمیت دارد. البته تاکنون فاکتورهای متنوعی برای اندازه‌گیری صحیح تولید ناخالص داخلی (GDP) از طرف کارشناسان اقتصادی پیشنهاد شده است، اما چهار مورد زیر، روش‌های استاندارد اندازه‌گیری تولید ناخالص داخلی هستند.
– تولید ناخالص داخلی اسمی: در این روش اندازه‌گیری، محاسبه با استفاده از قیمت‌های فعلی بازار انجام می‌شود.
– تولید ناخالص داخلی واقعی: در این روش اندازه‌گیری، هزینه‌ها با در نظر گرفتن نرخ تورم محاسبه می‌شود.
همانطور که متوجه شده‌اید، تفاوت بین روش‌های اندازه‌گیری «تولید ناخالص داخلی اسمی» و «تولید ناخالص داخلی واقعی»، در نظر گرفتن میزان تورم است. به عبارتی در تولید ناخالص داخلی واقعی، علاوه بر مقدار خدمات و کالاهایی که تولید شده است، میزان تغییر ارزش آن‌ها هم دخیل است.
– نرخ رشد تولید ناخالص داخلی: این روش همان طور که از نام پیدا است، برای مقایسه دوره‌های متوالی استفاده می‌شود و در آن نرخ رشد جی‌دی‌پی از مقایسه یک‌چهارم تولید ناخالص داخلی کشور با یک‌چهارم قبلی به دست می‌آید. در واقع سرعت رشد اقتصادی کشور را در یک سال، از طریق محاسبه نرخ رشد به دست می‌آید.
– سرانه تولید ناخالص داخلی: این روش برای مقایسه تولید ناخالص کشورهای مختلف با یکدیگر کاربرد دارد و در آن GDP را بر مبنای هر فرد در جمعیت یک کشور مشخص می‌کنند. برای روشن شدن موضوع کشوری مانند چین را در نظر بگیرید، نرخ تولید ناخالص داخلی چین معمولا عددی قابل توجه است، اما دلیل آن می‌تواند جمعیت بالا و نیروی کار زیادی باشد که در این تولید نقش دارند. پس اگر GDP از تقسیم تولید ناخالص داخلی واقعی بر تعداد ساکنان کشور به دست بیاید، نتیجه حقیقی‌تری از وضعیت اقتصادی آن را به نمایش می‌گذارد.

تفاوت تولید ناخالص داخلی (GDP) با تولید ناخالص ملی (GNP)

موضوع تفاوت تولید ناخالص داخلی (GDP) با تولید ناخالص ملی (GNP)، یکی از مهم‌ترین بحث‌ها در زمینه تولید ناخالص داخلی است. برای بررسی این تفاوت ابتدا به تعریف هر دو مفهوم می‌پردازیم.
تولید ناخالص داخلی (GDP)= ارزش تمام کالاها و خدمات تولید شده در مرزهای یک کشور، توسط افراد ساکن آن (افراد تبعه یا غیر تبعه) است.
تولید ناخالص ملی (GNP): ارزش تمام کالاها و خدمات تولید شده در مرزهای یک کشور توسط واحدهای داخلی (حذف افراد غیر تبعه) است.
در بخش‌های قبل مثال‌هایی برای درک تولید ناخالص داخلی (GDP) بیان شد اما برای درک مفهوم تولید ناخالص ملی (GNP) مثال زیر را در نظر بگیرید.
فردی ایرانی در یک کشور دیگر سکونت دارد. این فرد با توجه شغل خود، مبلغی را تحت عنوان «درآمد» به دست می‌آورد و هر ماه مقداری از آن را به ایران می‌فرستد. اگر چه این فرد ساکن کشور دیگری است و در مرزهای آن به فعالیت مالی می‌پردازد، ولی مقدار پولی که به ایران می‌فرستد و مشمول مالیات می‌شود، جزو درآمد ایران محسوب خواهد شد. به عبارت دیگر آن مبلغ ورودی، در تولید ناخالص ملی ایران لحاظ و از ناخالص ملی کشور دیگر کسر می‌شود.
حال برعکس این موضوع هم صادق است. نماینده یک کشور خارجی به تولید و عرضه محصولات خود در ایران می‌پردازد و مقداری از سود را برای دفتر اصلی در کشور مبدا حواله می‌کند. حال اگرچه فرد در ایران ساکن است و گردش مالی دارد، تولیدات وی در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند و مقداری از درآمد او در این کشور هزینه می‌شود، اما مبلغی که او برای شرکت اصلی واریز می‌کند، در همان کشور مشمول مالیات خواهد شد، بنابراین جزو تولید ناخالص ملی آن کشور است و در تولید ناخالص ملی ایران محاسبه نمی‌شود.
اگرچه بیشتر اوقات رقم‌هایی که از محاسبات تولید ناخالص داخلی (GDP) و تولید ناخالص ملی (GNP) به دست می‌آید اختلاف چندانی با هم ندارد، ولی بین کارشناسان اقتصادی اختلاف نظر شدیدی درباره صحیح بودن هر کدام از این روش‌ها به چشم می‌خورد. البته این اختلاف نظر بیشتر در انجام محاسبات تولید ناخالص، برای کشورهای در حال توسعه وجود دارد که در ادامه بخشی از آن را بررسی می‌کنیم.
از آن جایی که در کشورهای در حال توسعه، بخش عمده‌ای از درآمد را شرکت‌های خارجی برداشت می‌کنند، انجام محاسبات با رویکرد درآمد محور اصلا صحیح نیست. وقتی درآمد کشوری بالا باشد اما بخش زیادی از آن به برون مرزها هدایت شود، محاسبه بر اساس درآمد، یک عدد بالا و روبه رشد خواهد بود. اما از طرفی بهبود چندانی در زندگی مردم به چشم نمی‌خورد! این موضوع مورد انتقاد شدید کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است.
بنابراین برای کشورهایی که اقتصاد آن‌ها رو به رشد است، محاسبه تولید ناخالص ملی یا GNP با رویکرد تولید محور، نتایج حقیقی‌تری را به بار می‌آورد. نتیجه این محاسبه اگرچه رقم بالایی نیست، اما از طریق آن می‌توان به میزان سلامت اقتصاد کشور و رشد واقعی آن پی برد.
در طرف مقابل کارشناسانی هستند که تاکید بر محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDP دارند. آن‌ها معتقدند که هرقدر هم یک شرکت خارجی به برداشت درآمد کشور بپردازد، باز هم با اشتغال‌زایی، بالا بردن گردش مالی، حصول درآمد برای مردم و…، در اقتصاد کشور دوم تاثیر مثبت دارد. به عبارتی چطور می‌توانیم میزان پولی که شرکت خارجی برداشت می‌کند را کسر کنیم، در حالی که بخشی از درآمدها و گردش‌های مالی خودمان وابسته به آن است؟ این افراد معتقدند با حذف کردن پولی که خارج می‌شود، ما در حال خالی کردن یک کفه ترازو هستیم، پس نتیجه نمی‌تواند صحیح باشد.
در حقیقت تولید ناخالص ملی (GNP) استانداردهای زندگی مردم آن کشور را به خوبی مشخص می‌کند. مثلا اگر بخواهید رشد اقتصادی دانمارک و چین و نمود آن در زندگی مردمشان را با هم مقایسه کنید، تولید ناخالص ملی (GNP) معیار خوبی است اما اگر بخواهید اطلاعاتی از ابعاد اقتصاد یک کشور به دست آورید، تولید ناخالص داخلی (GDP) معیار بهتری خواهد بود. چنان چه در گزارشاتی که سالانه درباره تولید ناخالص کشورها منتشر می‌شود، جی دی پی به عنوان استاندارد در نظر گرفته شده است.

محاسبه تولید ناخالص ملی یا GNP

محاسبه تولید ناخالص ملی یا GNP به سه روش انجام می‌شود اما قبل از توضیح روش‌های محاسبه، باید مواردی را در نظر بگیریم که در همه روش‌ها یکسان و تا حد زیادی برابر با معیارهای محاسبه GDP است.
– معیار قراردادن ارزش ریالی کالا و خدمات؛ از آنجایی که جمع زدن مقادیر فیزیکی (متر، کیلو، تن و…) ممکن نیست، لذا ارزش ریالی آن‌ها معیار قرار داده می‌شود.
– معیار قرار دادن ارزش نهایی کالا و خدمات و حذف واسطه؛ همان طور که در قبل ذکر شد محاسبه هزینه‌های واسطه موجب «دوباره شماری» می‌شود. بنابراین در محاسبه GNP هم مانند GDP هزینه‌های نهایی معیار محاسبه هستند.
– معیار قرار دادن کالاها و خدماتی که به صورت مستقیم در بازار کشور مبادله می‌شوند. به عنوان مثال یک خانم خانه‌دار هم در حال ارائه خدمات خانه‌داری است، اما از آن جایی که این خدمات در بازار معامله نمی‌شوند، در محاسبه GNP هم دخیل نیستند.
در این بین دو استثنا وجود دارد:
۱- کالا و خدماتی که در بازار مبادله نمی¬شوند اما در تولید ناخالص ملی مورد محاسبه قرار می‌گیرند:
• وقتی کشاورز یا دامداری از محصولات تولیدی خود استفاده می‌کند، مقدار مورد مصرف او در تولید ناخالص ملی (GNP) محاسبه می‌شوند.
• خانه‌های تحت استفاده مالک هم در تولید ناخالص ملی (GNP) محاسبه می‌شوند.
• کارمزد احتسابی: بانک‌ها بابت خدماتی که به صورت حضوری ارائه می‌دهند، کارمزد دریافت نمی‌کنند. از طرفی از محل وام، درآمدی را در قالب بهره دریافت می‌کنند. این درآمد کارمزد احتسابی نام دارد.
۲- کالا و خدماتی که در بازار مبادله می¬شوند اما در تولید ناخالص ملی مورد محاسبه قرار نمی‌گیرند:
• کالاهای دست دوم: ارزش این کالاها قبلا محاسبه شده است.
• فعالیت‌های غیر قانونی: مثل معامله کالای قاچاق یا موارد مخدر.
• کمک‌های بلاعوض: این مبالغ قبلا در درآمدهای دارندگان آن‌ها لحاظ شده است.
با در نظر گرفتن موارد بالا می‌توان تولید ناخالص ملی یا GNPرا با یکی از روش‌های زیر محاسبه کرد:
– روش هزینه: این روش مشابه روش رویکرد هزینه‌ محور در محاسبه تولید ناخالص داخلی و فرمول آن به شرح زیر است است:

 

                                                        GNP = C + G + I + (EX – IM)

 

+ (کل مبلغ هزینه شده توسط دولت) + (کل مبلغ هزینه شده در بخش خصوصی) = تولید ناخالص ملی
(خالص صادرات) + (کل مبلغ سرمایه‌گذاری شده توسط بخش خصوصی)
– روش درآمدی: این روش مجموع درآمدهای افراد (حقوق و دستمزد، اجاره، سود و…) در کشور است.
… + سود + اجاره + بهره + دستمزد + حقوق = تولید ناخالص ملی (GNP)
– روش ارزش افزوده: وقتی ارزش پولی یک کالا بر اثر انجام فرآیندهایی روی آن افزایش می‌یابد، ارزش افزوده نامیده می‌شود و فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
ارزش مواد اولیه یا کالای نیمه‌ساخته – ارزش فروش کالا = تولید ناخالص ملی (GNP)
مثلا در باغچه فرد الف گیاهان خودرویی می‌روید، فرد متوجه می‌شود که این گیاهان خاصیت دارویی دارند و آن‌ها را به قیمت ۱۰۰۰۰ تومان به عطاری می‌فروشد. در این جا به دست آوردن گیاهان، هزینه‌ای برای فرد الف نداشته، پس مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان که از فروش آن به دست آورده است، ارزش افزوده نام دارد.
حال عطاری آن‌ها را خشک و بنا بر فرمولی که می‌داند با هم ترکیب می‌کند و حاصل را به قیمت ۲۰۰۰۰ تومان می‌فروشد. در این جا عطاری ۱۰۰۰۰ تومان پرداخت و ۲۰۰۰۰ تومان بدست آورده است، پس ارزش افزوده این مرحله هم ۱۰۰۰۰ تومان است.
حال بیایید این اعداد را در فرمول قرار دهیم.
(۲۰۰۰۰ = ۱۰۰۰۰ + ۱۰۰۰۰ :مجموع ارزش افزوده‌ها)
( ۳۰۰۰۰ = ۲۰۰۰۰ + ۱۰۰۰۰ :ارزش فروش کالا)
( ۱۰۰۰۰ = ۱۰۰۰۰ + ۰ :ارزش مواد اولیه یا کالای نیمه‌ساخته)
۲۰۰۰۰ = ۱۰۰۰۰ – ۳۰۰۰۰ :تولید ناخالص ملی (GNP)

کلام آخر

اگر چه محاسبه تولید ناخالص داخلی یا GDPمعیار دقیقی برای بررسی اقتصاد یک کشور و تاثیر آن در زندگی مردم نیست، ولی با نگاه از بالا مشخص می‌کند که اقتصاد کشور در چه مسیری حرکت می‌کند. به عبارت دیگر تولید ناخالص داخلی (GDP) خبر از مسیر سلامت اقتصاد و روند پیشرفت یا پسرفت آن می‌دهد ولی بیان نمی‌کند که هر کدام از این موارد چگونه در زندگی مردم کشور نمود دارند. در مقابل، روش تولید ناخالص ملی (GNP) اگرچه دید کلی از اقتصاد کشور ارائه نمی‌دهد، ولیکن یکی از بهترین معیارها برای سنجش وضعیت زندگی مردم هر کشور به حساب می‌آید. بنابراین برای بررسی اوضاع اقتصادی کشور، ما حتما باید بدانیم که تولید ناخالص داخلی یا GDPچیست، اما نمی‌توانیم آن را یک معیار دقیق برای همه موارد در نظر بگیریم.

مقالات مرتبط

3 Comment
صالحی ۱۴۰۰/۰۹/۱۷
|

عالی و کامل

علی ۱۴۰۰/۰۹/۱۰
|

عالی بود این مقاله

خرید گل ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
|

ممنون از مطلب بسیار خوبی که به اشتراک گذاشتید