بازارهای مالی نهادهای سرمایهگذاری و واسط میان سرمایهگذاران و اقتصاد هستند تا منابع مالی را از بخشهای غیرضروری به بخشهای تولیدی که در رشد اقتصادی، سرمایهگذاری، اشتغالزایی و در نهایت بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی اثر میگذارد هدایت کنند. بازارهای مالی به دو بازار عمده بازار پولی و بازار سرمایه تقسیم میشود. بازار سرمایه در هر کشوری نقش اساسی بر اقتصاد آن کشور دارد و حتی میتوان آن را موتور محرک اقتصاد در نظر گرفت. بسیاری از اقتصاددانان حوزههایی که بازار سرمایه می تواند در اقتصاد نقش داشته باشد را موارد زیر عنوان میکنند:
بخش مالی در واقع در رشد و توسعه اقتصاد نقش به سزایی ایفا میکند و به دلیل نقش واسط در تخصیص منابع، از طریق کاهش هزینه تأمین مالی، جمعآوری پساندازها و استفاده بهینه از آنها سهم عمدهای در رشد بلندمدت اقتصادی در همه بخشهای آن دارد. همچنین براساس نظریات اقتصادی، رشد اقتصادی با افزایش ظرفیت تولید و سرمایهگذاری بر افزایش اشتغال تاثیر دارد. بنابراین توسعه بخش مالی به صورت مستقیم بر رشد اقتصادی و به صورت غیرمستقیم بر افزایش اشتغال و در نهایت رفاه جامعه تأثیر میگذارد.
بسیاری از شرکتهای خصوصی میتوانند سهام خود را در قالب اوراق بهادار قابل معامله در بورس به فروش برسانند تا علاوه بر سرمایهگذاریهای متداول خود از یک فرصت فوقالعاده سرمایهگذاری دیگری استفاده کنند. این فرآیند به افزایش جذب سرمایه و همچنین کارآفرینی بسیار کمک میکند.
بازارهای سرمایه ساختار بسیار دقیق، سیستمهای پیشرفته و قوانین شفاف دارند. استانداردهای مدیریتی و عملیاتی که توسط دولت و سازمانهای نظارت بر عملیات بورس و ارکانهای مربوطه اعمال میشود، قدرت و نظارت را به این بازار میدهد و امکان مدیریت و کنترل لازم را برای اعتماد سرمایهگذاران به وجود میآورد. در واقع میتوان گفت که بورس اوراق بهادار به عنوان یک شاخص سلامت مالی کشور عمل میکند.
معاملات سهام شرکتها یکی از بخش های مهم اقتصادی در هر کشوری است. معاملات سهام به کسب و کارهای مختلف اجازه میدهد تا مبلغ پرداخت بدهیهای خود را جمعآوری، محصولات جدید راهاندازی کرده و فعالیتها و زیرساختهای خود را توسعه دهند. این فرصت برای سرمایهگذاران سهام نیز شانس کسب سود از ارزش سهام و دریافت سود تقسیمی شرکتها را فراهم میکند.
نوسانهای بورس میتواند بر تغییرات اقتصاد داخلی کشور اثر بگذارد. این بازار در به حداکثر رساندن بازدهی پساندازها نیز اهمیت دارند. پساندازهایی که در حسابهای بانکی با بازدهی کم سرمایهگذاری میشوند میتوانند به سمت این بازار جریان یابند که میتواند در کنار بازدهی بالا، فرصتهای متنوع و انعطافپذیری بیشتری نیز در اختیار سرمایهگذاران قرار دهد.
با توجه به آمار موجود حجم معاملات بازار بورس طی ده سال اخیر حدود ۲۰ برابر شده است. روند افزایش حجم معاملات را در این ده سال تا سه ماهه اول سال ۱۳۹۸ در نمودار زیر میتوان مشاهده نمود:
روندهای بازار سهام
قیمت سهام ماهیتی متغیر و پویا دارد و این ماهیت را به کل بازار نیز منتقل میکند. این تغییرات به علت تمایل قیمت به نوسان است. بازارهای افزایشی سهام به روندهای موجود در اقتصاد نیز این تحرک را القا میکنند و سرمایهگذاریها در این بخش را افزایش میدهند. در شرایط مطلوب اقتصادی و بازارهای سرمایه اعتماد مردم به سرمایهگذاری بیشتر میشود. در مقابل در شرایطی که بازار روندی کاهشی را تجربه میکند این اعتماد کمتر به وجود خواهد آمد و مردم نسبت به اقتصاد نیز بدبینی احساس میکنند. بنابراین میزان سرمایهگذاریها نیز کاهش مییابد و این سرمایهگذاریها به سمت بازارهای با ریسک سرمایه گذاری کمتر جریان مییابد. در شرایط نامطلوب اقتصادی حتی هزینهها نیز کاهش مییابد و مخارج مصرفی بر روی داراییهای غیرضروری حذف میشود.
تاثیر بازار سرمایه بر سرمایه گذاری کسب و کارها
روند قیمت سهام و نوسان آنها همچنین بر سرمایهگذاریهای که بر کسب و کارهای مختلف انجام میپذیرد تاثیرگذار است. در بازارهای افزایشی تمایل افراد برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه افزایش مییابد و فعالیتهای اقتصادی نیز افزایش خواهد یافت. در این شرایط روند ادغام و تملیک شرکتها به جهت استفاده بهینه از بازار سهام و ایجاد ساختاری یکپارچهتر برای شرکتها رشد مییابد تا بتوانند از سهام خود همانند سرمایه استفاده کنند. پذیرش شرکتها در بورس و عرضههای اولیه نیز افزایش خواهد یافت. زیرا شرکتها به آینده بازار و اقتصاد خوشبین هستند و میتوانند از مزایای حضور در بازار سهام نیز استفاده کنند. این افزایش حضور شرکتها و کسب و کارهای مختلف در بازار سهام که به دنبال رشد اقتصادی مثبت اتفاق میافتد رابطه دو طرفه ایجاد میکند. به این معنی که اقتصاد نیز از رشد بازار سهام منفعت میبرد و رشد بیشتری را تجریه خواهد کرد.
در بازار کاهشی این روند به صورت عکس عمل میکند. به گونهای که شرکتها نسبت به آینده بازار بدبین هستند و تمایلی به مشارکت و حضور در بازار سهام را ندارند. فعالیتهای ادغام و تملیک و برنامههای ایجاد زیرساختها کاهش مییابد. این شرایط بر روند اقتصاد تاثیر منفی میگذارد و سبب کاهش رشد اقتصادی میشود.
سایر عوامل اقتصادی
با توجه به موارد بیان شده تاثیر بازار سرمایه بر اقتصاد روشن شد. این تاثیر میتواند بر تورم، نرخ بهره، صادرات و واردات و سایر اجزای اقتصاد خرد و کلان نیز دیده شود. تاثیر بازار سرمایه بر هر کدام این عوامل میتواند بسیار متفاوت باشد. بنابراین بررسی و پیشبینی روند تغییرات به تجزیه و تحلیل دقیقتری نیاز دارد. همان گونه که عنوان شد رابطه بازار سرمایه و اقتصاد ارتباطی دوطرفه است. اقتصاد نیز میتواند متأثر از بازار سرمایه باشد. برای مثال افزایش نرخ بهره به معنی افزایش هزینههای وام است. این افزایش مخارج مصرفکنندگان و سرمایهگذاری در کسب و کارها را کاهش میدهد که رشد اقتصادی نیز کاهش پیدا میکند. تصمیمهای سیاستهای مالی همچنین بر اقتصاد اثر میگذارد. کسریهای بودجه زیاد میتواند سرمایهگذاریهای دولتی را کاهش دهد. تورم بر قیمتها و فرآیند صادرات و واردات اثر میگذارد. بازار سرمایه نیز با تغییرات هر کدام از این عوامل میتواند تغییر کند و تنها با استفاده از معیارهای مختلف جهت روند و تغییرات آن را میتوان پیشبینی کرد.
طبق گزارش نهادهای بینالمللی، بازار سرمایه ایران پتانسیل زیادی در تسریع رشد اقتصادی و افزایش ثروت دارد. با شناسایی نقاط قوت بازار سرمایه و فرصتهای استفاده نشده می توان جریانهای بیشتر سرمایه را برای تأمین مالی مورد نیاز رشد اقتصادی جذب کرد. بنابراین نیاز است تا بسترسازی توسعه و رشد این بازار توسط دولت و بخش های عمومی و خصوصی ایجاد شود و افزایش مشارکت اشخاص حقوقی و حقیقی نیز می تواند این رشد را تسریع بخشد تا وضعیت متغیرهای کلان و رفاه اقتصادی بهبود یابد.
[views id=”8557″]
نظری ثبت نشده است