موازنه و سنجش جزو عمده محاسباتی است که جهت بررسی تعادلِ دو عامل مهم استفاده میشود تا درک درستی از وضعیت آنها حاصل شود و راه و روشی اصولی جهت تعادلبخشی به آن دو عامل به دست آید. در حوزه اقتصاد این محاسبات به ترازنامههای مختلفی گفته میشوند که هر کدام با توجه به شرایط مرتبط، کاربرد مختص به خودشان را دارند. در این میان تراز تجاری یکی از انواع آنهاست و جزو فاکتورهایی است که به بررسی عواملی چون ورود و خروج کالا در طیف اقتصادهای خرد و کلان میپردازد که در این مقاله به بررسی کامل آن خواهیم پرداخت.
تراز تجاری به چه معناست؟
در تعریفی کلی روشی که نرخ واردات – صادرات یک کشور یا یک شرکت با آن سنجیده میشود و آماری دقیق در این خصوص ارائه میدهد، تراز تجاری نام دارد. تراز تجاری طی بازههای مختلف زمانیِ کوتاه، میان و بلندمدت، قابل استفاده است و در خصوص کشورها از طریق گمرک و در حیطه شرکتها توسط حسابداران آن شرکت صادر میشود. از نظر ظاهری نیز مطابق چارت فوق حالاتی بر اساس درصد را به ناظران ارائه میدهد. اما برای شرح دقیق تراز تجاری و چگونگی کارکرد آن اجازه دهید از تعاریف پایه شروع کنیم و سپس این تعریف را کاملتر کنیم.
۱- تراز – Balance
در علم اقتصاد به اندیکاتورهایی که در خصوص شرایط مختلف یک زمینه، دادهای را در اختیار ناظران قرار میدهند تراز گفته میشود. ترازهای اقتصادی بر خلاف ترازهای دنیای فیزیک، توانایی سنجش عوامل بیشماری را دارند و توسط فرمولهای ریاضی کنترل میشوند. در خصوص دنیای تجارت، به ویژه نقل و انتقال، «داد و ستد» کالا به دو بخش ورودی و خروجی تقسیم میشوند.
حال دنیای تجارت چه میگوید و منظور از ورودی و خروجی در آن چیست؟
۲- تجارت – Trade
تجارت از نظر ساختاری از دو عامل داد و ستد تشکیل میشود که قابل اندازهگیری است و بر پایه ارائه چیزی از سوی شخصی به شخصی دیگر در قبال دریافت چیز دیگری استوار است. به بیانی بهتر، «داد» مورد نظر، به ویژه از نظر ترمینولوژیِ تجاری مرتبط به کالا و ستد آن، به مبلغی اشاره دارد که در قبال آن کالا گرفته میشود و قابل اندازهگیری است.گذشته از ساختار آن، تجارت به دو بخش خرد و کلان تقسیم میشود که شناخت آن نقش مهمی در درک تراز تجاری ایفا میکند.
۱- تجارت خرد
تجارت خرد به فرایند عرضه و تقاضای داخلی میپردازد و میزان مصرف/ تولید داخلی را میسنجد که چقدر از تولید در داخل کشور مصرف میشود.
۲- تجارت کلان
تجارت کلان شامل «داد و ستد» است و همان مبحثی است که باعث به وجود آمدن تراز تجاری میشود. این نوع از تجارت به میزان عرضه و تقاضای خارجی اشاره میکند که یک نهاد چه میزان به واردات متکی است و چه میزان در رفع نیاز خارجی «صادرات» نقش دارد. این نهاد در اولین قدم به دولتِ سرزمین اصلی و در بخشهای جزئیتر اما به نسبت مهمتر به شرکتهای خصوصیای که به تولید مشغول هستند اشاره میکند.
تراز تجاری – Balance of Trade
حال که درک صحیحی از تراز «Balance» و تجارت «Trade» حاصل شد؛ میتوان با دقت بیشتری به بیان تراز تجاری «Balance of Trade» پرداخت. تراز تجاری از نظر ماهیت به دو بخش زمان وقوع و نوع مبادلات تقسیم میشود و هر بخش نیز شامل زیر مجموعههایی است که به بررسی هر کدام خواهیم پرداخت.
۱- زمان
مدت زمان در آمار و ارقام ترازهای تجاری، به بازههای زمانی اشاره میکند که در آن صادرات و واردات شکل گرفته است. این مدت زمانها نسبت به مرجع صادر کننده که معمولاً در سطح کشوری به گمرکها مربوط میشوند متفاوت است و میتواند ماهانه، فصلی و ششماهه نیز باشند. در خصوص شرکتهای تولیدی اما، به دلیل سیستم حسابداری شرکتهای ایرانی، آمار به صورت روزانه در اسناد مرتبط رسم میشود و معمولا در قالب چارتهای گرافیکی به مدیران شرکتها ارائه میشود تا از وضعیت نحوه تامین مواد اولیه و نهایتاً صادرات خود اطلاع یابند.
۲- مبادلات
دو منبع دادهایِ اصلی که در مقابل یکدیگر در ترازنامهها ایفای نقش میکنند صادرات و واردات نام دارند که دلیل اصلیِ ایجاد ترازنامه هستند. این دو عامل با توجه به ارزشگذاریها یا نرخبندیهای متنوعی قابل اندازهگیری هستند که مهمترینشان درصد، وزن، بشکه و ارزش اسمی است. برای مثال در صورتی که ارزش اسمی هر بشکه نفت ۱۰ دلار باشد و در یک ماه ۱،۰۰۰،۰۰۰ بشکه فروخته شود. همچنین در صادراتِ آن، ۶ دلار بابت هر بشکه ارز از خریدار گرفته شود و نهایتاً مابقی آن کالایی هم ارزش، وارد کشور شود؛ تراز تجاریِ آن ماهِ کشور از نظر درصدی به شکل زیر خواهد بود:
۱۰۰۰۰۰۰ بشکه *۱۰$ ارزش=۱۰۰۰۰۰۰۰$ درآمد-۶۰۰۰۰۰۰$ ارز=۴۰۰۰۰۰۰ کالا
در ماه اخیر ۶،۰۰۰،۰۰۰ دلار صادرات نفت صورت گرفته و ۴،۰۰۰،۰۰۰ دلار نیز واردات انجام شده است که با تبدیل ارقام آن میتوان ۶۰ درصد را به صادرات و ۴۰ درصد را نیز به واردات نسبت داد. ارز مورد نظر نیز به صندوق ذخایر ارزی منتقل شده است. حال به چنین وضعیتهایی که آمار و ارقام بالا و پایین میشوند چه میگویند؟
بگذارید به ترازی که در ابتدای مقاله به آن پرداختیم برگردیم. تراز تجاری به ما میگوید در صورتی که نرخ صادرات بیش از واردات باشد به نرخ افزایش آن، مازاد تجاری گفته میشود که در مثال فوق ۲۰% نرخ مازاد تجاری نام گرفت. در مقابل، در صورتی که واردات نسبت به صادرات افزایش یابد، نرخ افزایش آن کسری تجاری خوانده میشود که افزایش آن موجب به همریختگی تجارت کلان میشود و بلعکس آن به خودکفایی کشور میانجامد.
عوامل موثر در تغییر نرخ تراز تجاری
عوامل موثر در تراز تجاری در ابتدا به دو دستهی درونی و بیرونی تقسیم میشوند و نهایتاً هر دسته شامل دو زیر مجموعه افزایش دهنده و کاهش دهنده میشوند که پایههای اصلیِ موارد جزئی است.
۱٫ عوامل درونی
تا زمانی که بستر اصلی یا خودِ کشور در شرایط مناسبی جهت تولید و عرضه قرار نگیرد نمیتوان به موارد بیرونی اشارهای داشت. به همین سبب ابتدا به عوامل درونی میپردازیم و پس از آن به موارد خارجی.
۱- تسهیلات داخلی
تسهیلات، به معنای مقدماتی هستند که دولت یک کشور جهت افزایش صادرات خود و بخش خصوصی فراهم میکند. این تسهیلات میتوانند وامهای ریالی جهت عملیسازی ایدهها و ارزهای مختلف از صندوق ذخایر ارزی، جهت واردات مواد اولیه باشند. با این تسهیلات بسترِ تولید محیا میشود و نهایتاً پس از رفع نیاز داخلی صادرات صورت میگیرد.
۲- موانع داخلی
موانع داخلی در ابتدا به قوانین مرتبط هستند و سپس به اوضاع اقتصادی کشور میپردازند که در چه وضعیتی از رونق، خنثی و رکود قرار دارد. از جمله موارد جزئی که ممکن است مانعی جهت افزایش تولید و نهایتاً صادرات باشند عبارتند از: اقتصاد دستوری، سیاست بانکی فعلی، مالیات و وضعیت کلی اقتصاد.
۲٫ عوامل بیرونی
درصورتی که بستر درونی در وضعیت ایدهآل جهت صادرات قرار گیرد و پتانسیل صادرات محیا باشد، عوامل بیرونی مهمترین دلایلی خواهند بود که بر ترازنامه تجاری تاثیر میگذارند.
۱- تسهیلات خارجی
به مجموعه آثاری که پس از توافقات دیپلماسی میان کشورها جهت تنظیم عرضه کالا بر جای میماند را تسهیلات ابتدایی خارجی مینامیم. اینگونه توافقات، میان کشورهایی که در صادرات کالا اشتراکاتی دارند تصویب میشود تا هر کشور به میزان معینی در صادرات کالا سهم داشته باشد. پس از این عواملی مثل تقاضای کشورها جهت واردات کالا، میتواند به طرز چشمگیری در تسهیل صادرات ایفای نقش کند که به عنوان تسهیلات خارجی از آن نامبرده میشود.
۲- موانع خارجی
به مجموعه عواملی که بر خلاف تسهیلات خارجی رفتار کنند موانع خارجی گفته میشود. از جملهی این موارد میتوان در ابتدا به تحریمها و سپس به تقاضای جهانی نسبت به یک کالای خاص مثل نفت اشاره کرد.
اینگونه موانع در اولین مرحله توسط عوامل سیاسی مثل سیاستهای کشورها جهت گسترش حکمرانی در منطقه شکل و سپس توسط نرخِ رشدِ توسعهی کشورها صورت میگیرد. برای مثال در صورتی که یک کشور برنامهای جهت تغییر سیستم حمل و نقلی خود از بنزین به برق آغاز کند؛ نیاز او به بنزین کاهش مییابد. این امر در صادرات بنزین کشور مقابل تاثیر بسزایی میگذارد به طوری که ترازنامه تجاری او را نیز دستخوش تغییر میکند.
اما در صورتی که تسهیلات درونی و بیرونی در شرایط دلخواه قرار گیرند و ترازنامه تجاری، نرخ مازاد تجاریِ بیشتری را نشان دهد سه اتفاق میافتد. ۱- نرخ بیکاری کم میشود. ۲- ارزش سهام افزایش مییابد. ۳- اقتصاد رونق مییابد.
۳- کاهش نرخ بیکاری
پس از برقرای اوضاع مناسب جهت صادرات، شرکتها مجاب به تولید با پتانسیل + ۹۰% خواهند بود و در کنار آن شرکتهای تولیدی بیشتری نیز تاسیس میشود که نهایتاً به استخدام بیشترِ نیروِی کار میانجامد. کاهش نرخ بیکاری در جامعه باعث میشو سطح رضایت عمومی افزایش یابد، سطح ثروت رشد کند و نهایتاً آمار جنایات کاهش یابند.
۴- افزایش ارزش سهام
تولید بیشترِ شرکتهای قدیمی و افزایش تعدد شرکتها باعث رشد بازارِ سرمایه از جمله، اوراق بهادار میشود و این امر عرضه پول را افزایش میدهد. از طرفی با حرکت اشخاص به سمت بازارهای سرمایه، عرضه پول به تعادل میرسد و تورم تعدیل مییابد. این فرایند نهایتاً باعث میشود تا کشور برای میان مدت در وضعیتی به نام اقتصاد خنثی قرار بگیرد تا زمانی که فرهنگسازی لازم جهت رونق اقتصادی ایجاد شود. بخش بزرگی از این فرهنگسازی شامل توسعه و تسهیل ارتقای دانش عمومی در جهات لازم و سپس متمرکزسازی این پتانسیل جهت کارورزی خواهد بود. چرا که از طرفی با رشد بازار سرمایه درصدی از نیروی انسانی با اتکا به سرمایهگذاری با کاهش کارورزی روبهرو خواهد شد و از طرف دیگر با به میان آمدن سیستم رباتیک، نیاز به نیروی انسانی کاهش مییابد. گفتنی است که این امر نه تنها با ایجاد اختلال در جامعه، اجازه ورود کشور به رونق اقتصادی را نخواهد داد بلکه وضعیت را به رکود نیز سوق میدهد؛ هر چند مثال فوق تنها یک مصداق از فرهنگسازی بود.
۵- رونق اقتصادی
فرهنگسازی دولت در جنبههای عمومی و گسترده موجب آمادگی کشور جهت ورود به رونق اقتصادی میشود و سپس به فاز توسعه یافتگی وارد خواهد شد که نهایتاً اوضاع رو به بهبود خواهد رفت.
جمع بندی
به روشی که با آن نرخ واردات – صادرات یک کشور یا یک شرکت سنجیده میشود و آماری دقیق در این خصوص ارائه میدهد تراز تجاری گفته میشود. تراز تجاری طی بازههای مختلف زمانیِ کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، قابل استفاده است و عوامل موثر در تغییر نرخ تراز تجاری به دو دسته عوامل بیرونی و درونی تقسیم میشوند. در صورتی که تسهیلات درونی و بیرونی در شرایط دلخواه قرار گیرند و ترازنامه تجاری، نرخ مازاد تجاری خوبی را نشان دهد شاهد کم شدن بیکاری، رونق اقتصاد و رونق بازار سهام خواهیم بود.
نظری ثبت نشده است