وقتی میخواهید اقدام به سرمایه گذاری کنید حتماً با این سوالات مواجه شده اید؛ اینکه «با چه ریسک هایی روبهرو هستید»، «این سرمایه گذاری چه میزان بازدهی برای شما خواهد داشت؟» ولی آیا تا به حال به این فکر کردهاید که ارتباط بین ریسک و بازده چیست؟ آیا ریسک زیاد به معنی بازدهی بیشتر است؟ آیا اساساً می توان بین این دو ارتباط خاصی برقرار کرد؟ در این مقاله قصد داریم به سوالات مطرح شده پاسخ دهیم.
یکی از مهمترین وجوه مشترک افراد موفق این است که عمدتاً در زندگی خود ریسک کردهاند. ریسک احتمال محقق نشدن پیش بینی ها است و برای بیشتر افراد ریسک کردن کار ترسناک و دلهرهآوری است، چرا که تحمل ابهام کار سختی است و بیشتر ما میخواهیم مطمئن باشیم قبل از هر تصمیمی همه گزاره های ممکن را چک کرده ایم، چه بخواهید سفر به یک شهر جدید را امتحان کنید و چه بخواهید شغل خود را رها کرده و به دنبال آرزوهای و رویاهای خود بروید، در هر صورت باید ریسک تغییر را بپذیرید و نکته اصلی که بیشتر افراد از ریسک فراری هستند همین است. سکون به همراه خود اطمینان و ثبات به همراه می آورد. از بچگی به ما آموحته اند که احتیاط کنیم و احتمال شکست رابه صفر برسانیم ولی اگرچه کشتی در ساحل امن دچار هیچ طوفانی نمی شو.د اما برای ساحل ساخته نشده است. افراد موفق نیز اصلی ترین عامل موفقیت شان را اشتیاق بسیار برای ریسک کردن عنوان می کنند، تجربه کارهایی که دیگران حتی جرات فکر کردن به آن را ندارند و بلندپروازی در تحقق رویاهایی که دیگران هیچ موفقیتی برای آن پیش بینی نمی کنند. این رویا می تواند سفر به دور دنیا باشد یا سرمایه گذاری در کسب و کار.
ریسک کردن آنقدرها هم که بنظر می رسد ترسناک نیست، اگر همیشه از رویکرد شکست به ریسک نگاه کنیم و چیزهایی که ممکن است از دست بدهیم را به خود یادآوری کنیم، همیشه احساس ریسک گریزی همراه ما خواهد بود، اما اگر رویکرد ما نگاهی دستاوردی به ریسک باشد و اینکه با این کار چه چیزهایی می توانیم به دست آوریم که احتمالا دیگران حتی تصور آن را هم نمی توانند بکنند متوجه ارزش ریسک می شویم.
۶ معیار مهم برای ارزیابی موقعیت قبل از ریسک
۱- با ریسک چه چیزهایی به دست می آورید
لیستی از منافع حتمی که در اثر این ریسک به دست می آورید و همچنین منافعی که احتمال می دهید در اثر این ریسک نصیب شما شود، بنویسید. بهترین حالت ممکن را تصور کنید. هر فایده چه جزئیاتی دارد . تا جایی که می توانید نکات مثبت را یادداشت کنید.
۲- با ریسک چه چیزهایی را از دست خواهید داد
سعی کنید در کنار نکات مثبت ریسک، عواقب احتمالی آن را نیز در نظر بگیرید و فکر کنید در صورت شکست چه نتایج منفی در انتظار شما خواهد بود. لیستی از ضررهای احتمالی و همه اتفاقات منفی که در صورت پذیرش این ریسک ممکن است اتفاق بیفتد تهیه کنید.بدترین اتفاق ممکن را تصور کنید. آیا می توانید با آن کنار بیایید؟
۳- در بررسی ریسک، تعادل را رعایت کنید.
دو لیست منافع حاصل از ریسک و عواقب احتمالی را در کنار هم بررسی کنید. به هر کدام از نکاتی که نوشته اید عددی به عنوان وزن اختصاص دهید.آیا این کار ارزش ریسک را دارد؟ آیا می توانید روشی را انتخاب کنید که عواقب احتمالی را به حداقل ممکن برسانید و با توجه به فواید ریسک کار را بپذیرید و آن را انجام دهید.اگر بدترین حالت ممکن اتفاق بیفتد باز هم ریسک انجام کار را می پذیرید؟
۴- لیستی از ترس های خود تهیه کنید
برای این کار لازم است لیست عواقب احتمالی را که نوشته اید دوباره بررسی کنید، نگاهی به نکات منفی که نوشتید بندازید و بررسی کنید که چقدر احتمال اتفاق افتادن این موارد وجود دارد، شاید ترس های شما چندان هم واقعی نیستند و صرفا جلوی نیرو محرکه شما را بگیرند و اجازه نمی دهند که بتوانید منافع خودتان را به خوبی مشاهده کنید.
۵- شجاعت تصمیم گیری را در خود تقویت کنید.
پس از بررسی منافع و عواقب احتمالی ریسک، نوبت به تصمیم گیری می رسد که این کار را انجام دهید یا خیر. اگر به این نتیجه رسیدید که کار را انجام دهید ریسک آن را بپذیرید و انجام دهید و اگر متوجه شدید که نمی توانید با معایب ریسک تان کنار بیایید از عقب نشینی خجالت نکشید.
۶- یاد بگیرید ریسک هایتان را ارزیابی کنید.
پس از نتیجه تصمیم خود، به ارزیابی مراحلی که طی کردید بپردازید. بررسی کنید که در تعیین منافع و مضرات ریسک خود تا چه اندازه واقعبین بودهاید. این مرحله در تعدیل نگاه شما به امر سرمایه گذاری در تصمیمات بعدیتان کمک خواهد کرد.
همانطور که در ابتدای مقاله مشاهده کردید برای بررسی ریسک لازم است تناسب درستی بین ریسک و نتایج حاصل از آن وجود داشته باشد. در بحث سرمایه گذاری از این موضوع با عنوان تناسب ریسک و بازده نام برده می شود، در ادامه مقاله قصد داریم در مورد این تناسب و بررسی نکات مهم ریسک و بازده صحبت کنیم.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
گفتیم که ریسک کردن به معنای احتمال محقق نشدن پیش بینی ها است. این تعریف در بازار سرمایه نیز کاربرد دارد. فرض کنید شما پولی را در بانک می گذارید و هر ماه مبلغ مشخصی را به عنوان سود بانکی دریافت می کنید در این حالت ریسک شما در حد صفر بوده است چون پیش بینی شما از سود و بازده مورد نظر در هر ماه محقق خواهد شد. دقت کنید منظور از سود یا همان بازده در بازار سرمایه پاداش پولی است که در اثر سرمایه گذاری کسب می کنید. حال اگر همان پول را در بورس سرمایه گذاری کنید ممکن است به سود چند برابری دست پیدا کنید و ممکن است حتی اصل پول خود را هم از دست بدهید. در این حالت شما پذیرفته اید که در قبال رسیدن به سود بیشتر ریسک بالاتری را بپذیرید. دقت کنید زمانی که از سود بانکی صحبت میکنیم مطمئن هستیم که هر ماه این مبلغ هرچند کم را دریافت خواهیم کرد ولی در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در بورس اطمینان صد در صد نداریم و ممکن است به سود مورد انتظار خود برسیم و یا سود کمتر یا بیشنر را تجربه کنیم این همان ریسک است.
می توانید با خواندن مطلب انواع ریسک سرمایه گذاری با طیف متنوعی از ریسک ها آشنا شوید.
بازده سرمایه گذاری چیست؟
بازده را می توان پول یا سودی دانست که سرمایه گذار در اثر سرمایه گذاری به دست می آورد. دقت کنید میان بازده یا سود مورد انتظار ما و سود و بازدهی که در عمل به دست می آوریم تفاوت وجود دارد.
فرض کنید فردی مبلغی را در بورس سرمایه گذاری کرده است و انتظار دارد در بازه زمانی مشخص به سود مثلا ۲۰% که به آن (سود مورد انتظار) می گوییم، برسد حال اگر در همان بازه مشخص سود به دست آمده یا (سود عملی) ۲۵% باشد، نه تنها انتظارات فرد برآورده شده است بلکه به سود بیشتری هم دست پیدا کرده است. البته بسیار پیش می آید که سود عملی به دست آمده کمتر از سود مورد انتظار است.
به تفاوت بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
رابطه میان ریسک و بازده رابطه ای مستقیم است.هر چه بازده مورد انتظار شما بالاتر باشد، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید. به همین دلیل لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی خود، درجه ریسک پذیری خود را تعیین کنید تا تعادل مناسبی میان ریسک و بازده ایجاد شود.
الگوهای متفاوت در رابطه با ریسک پذیری
- افراد ریسک پذیر
- افراد ریسک گریز
- افراد بی تفاوت به ریسک
افراد ریسک پذیر به دلیل بالا بودن میزان بازدهی مورد انتظارشان معمولا به سرمایه گذاری هایی نظیر سپرده های بانکی، خرید اوراق مشارکت تمایل ندارند و این دسته معمولا سرمایه گذاری در بورس را ترجیح می دهند. بنابر این تجزیه و تحلیل و تعیین ریسک سرمایه گذاری برای این دسته از افراد اهمیت بسیار بالایی دارد.
افراد ریسک گریز به سرمایه گذری در سپرده های بانکی و اوراق مشارکت علاقه مند هستند، چون این سرمایه گذاری ها تقریبا هیچ ریسکی را متوجه آنها نمی کند و بازدهی تضمین شده دارد.
افراد گروه سوم به دلایل مختلفی هیچ عکس العملی نسبت به فرصت های سرمایه گذاری و ریسک های مرتبط با آن نشان نمی دهند.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید، ریسک پذیری دو سرمایه گذار الف و ب با هم مقایسه شده است. در نمودار فوق می بینیم که سرمایه گذار (الف) در ازای بازده مورد انتظار به میزان ۳۰ درصد حاضر به تحمل میزان مشخصی از ریسک است ولی سرمایه گذار (ب) در ازای بازده ۴۵ درصد حاضر به تحمل همان میزان ریسک می شود؛ این به آن معنی است که سرمایه گذار (الف) نسبت به سرمایه گذار (ب) راحتتر ریسک میکند و در نتیجه ریسکپذیرتر است. هر چقدر شیب این نمودار پایین تر باشد نشان دهنده ریسک پذیری بیشتر است. یعنی سرمایه گذار (الف) در مجموع ریسک پذیر تر است.
نظریه نوین پورتفوی
پرتفوی یعنی سرمایه گذاری در مجموعه یا سبدی از اوراق بهادار.
از آنجا که سرمایه گذاران نسبت به آینده مطمئن نیستند باید برای کاهش ریسک دست به ایجاد تنوع در سرمایه گذاری خود بزنند. به عبارت دیگر تشکیل یک پرتفوی متنوع، میزان ریسک را تا حد زیادی کاهش می دهد.
سرمایه گذارانی که نظریه نوین پرتفوی را پذیرفته اند و به کار می بندند بر این باورند که «حریف بازار نیستند». بنابراین، انواع گوناگونی از اوراق بهادار را نگهداری می نمایند، تا بازده شان با متوسط بازده بازار برابر شود. از آنجا که آنان توانایی پیش بینی ندارند، بنابراین می کوشند «مجموعه ای متنوع» از اوراق بهادار را نگهداری کنند، تا بتوانند به نرخ بازدهی مطلوب خود، که نزدیک به نرخ بازده بازار است، دست یابند..
ریسک و بازدهی سرمایه
مهم ترین مفاهیم در تصمیم گیری سرمایه گذاری، ریسک و بازده می باشند. هر سهم و یا پرتفویی از سهام، اگر در فاصله خاصی از زمان خریداری، نگهداری و فروخته شود، بازده خاصی نیز نصیب دارنده آن می نماید. این بازدهی، شامل تغییر قیمت و منافع حاصل از مالکیت است.
اصطلاح «نرخ بازده» (یا نرخ عایدی)، برای توصیف نرخ افزایش یا کاهش سرمایه گذاری در طول دوره نگهداری دارایی به کار می رود. برای اندازه گیری نرخ بازده سرمایه گذاری، سود حاصل از سرمایه گذاری را بر مبلغ اولیه سرمایه گذاری تقسیم می کنند.
هرگاه بازده آتی پیش بینی شود و در احتمال رخداد هریک از پیش بینی ها ضرب شود و هر یک از آنها با یکدیگر جمع شوند، حاصل آن «نرخ بازده مورد انتظار» خواهد بود.
نرخ بازده مورد انتظار، سرمایه گذار را از متوسط پاداشی که پیش بینی می شود طی یک دوره خاص به دست آورد، مطلع می نماید.
اختلاف بین پیش بینی و واقعیت، عدم اطمینان در بازده سهام را می رساند.
وجود ریسک بدین معنی است که برای پیش بینی آینده، بیش از یک نتیجه وجود دارد و هیچ یک از نتایج قطعی نیست. لازم است میزان ریسک در یک وضعیت مشخص را، مستقل از احساس افراد مختلف نسبت به ریسک، تعیین نمود.
نمودار رابطه بین بازده مورد انتظار و ریسک
چنانچه به ازای نرخ بازده های مختلف، ریسک های حاصله را نمایش دهیم، خطی همانند خط ترسیم شده در نمودار حاصل می شود، که خط مذکور را «خط بازار سرمایه» می نامند.
دو فرض اساسی در مبحث انتخاب پرتفوی، وجود دارد.
اولاً، فرض می شود که سرمایه گذاران همیشه از بین دو پرتفوی، پرتفویی را انتخاب می نمایند که بازده مورد انتظار بالاتری را داشته باشد. بدین معنی که سرمایه گذاران، همیشه سطوح بالاتر ارزش پایانی را به سطوح کمتر آن ترجیح می دهند. بنابراین از بین دو پرتفوی با ریسک مشابه، سرمایه گذار پرتفویی را انتخاب خواهد نمود که دارای بالاترین بازده مورد انتظار باشد.
فرض اساسی دیگر این است که سرمایه گذاران ریسک گریزند. بدین معنی که سرمایه گذار پرتفویی را انتخاب خواهد نمود که دارای کمترین ریسک باشد. به دیگر سخن سرمایه گذار در موقعیت انتخاب، خواهان «بازی عادلانه» نیست.
مطلوبیت
اقتصاددانان واژه مطلوبیت را برای تعیین لذت نسبی یا رضایت خاطری که افراد از فعالیت های مختلف اقتصادی، کسب می نمایند، به کار می برند.
از آنجا که ترجیحات، بین افراد، متفاوت است، شخصی ممکن است از یک فعالیت ویژه مطلوبیت بیشتری را نسبت به شخص دیگر کسب نماید.
مطلوبیت نهایی
مطلوبیت نهایی در واقع میزان مطلوبیتی است که مصرف یک واحد کالا یا خدمات یا افزایش یک واحد ثروت ایجاد میکند. رابطه دقیق بین مطلوبیت و ثروت، «تابع مطلوبیت ثروت» نامیده می شود.
فرض کلی بر این است که مطلوبیت نهایی سرمایه گذاران «نزولی» است. یعنی اینکه
- هر مبلغ اضافی همیشه مطلوبیت اضافی مثبتی را فراهم می سازد.
- مطلوبیت افزوده شده توسط هر مبلغ اضافی، پی در پی کمتر می شود.
به این ترتیب تابع مطلوبیت ثروت، نسبت به مبدا مقعر است، یعنی با افزایش ثروت تابع مطلوبیت پیوسته افزایش مییابد ولی نه به صورت ثابت و یکسان، به این معنی که افزایش ثروت از ۱۰ واحد به ۱۱ واحد، نسبت به وضعیتی که ثروت از ۵ واحد به ۶ واحد افزایش یابد، مطلوبیت کمتری ایجاد میکند.
یک سرمایه گذار با مطلوبیت نهایی نزولی، ضرورتاً ریسک گریز است و سرمایه گذار ریسک گریز تمایلی به پذیرش «بازی عادلانه» ندارد.
تابع مطلوبیت ثروت فرد ریسک گریز
منحنی های بی تفاوتی
«منحنی بی تفاوتی» ترکیبات متفاوت یک مجموعه از ریسک و بازده مورد انتظار را که یک سرمایه گذار، با میزان یکسانی از درجه مطلوبیت به دست می آورد، نشان می دهد.
سرمایه گذار در یک منحنی بی تفاوتی در انتخاب بین هر ترکیبی از بازده و ریسک مورد انتظار، بی تفاوت است.
از آنجا که تمامی پرتفوی هایی که بر روی یک منحنی بی تفاوتی معین واقع می شوند، دارای مطلوبیت یکسان اند، لذا نمی توانند یکدیگر را قطع نمایند.
برای یک سرمایه گذار ریسک گریز، پرتفویی که بر روی شمال غربی ترین منحنی بی تفاوتی قرار دارد، مطلوب ترین است.
هر سرمایه گذار بی نهایت منحنی بی تفاوتی دارد. به دیگر سخن، وقتی که دو منحنی بی تفاوتی بر روی یک نمودار قرار دارند، می توان گفت که منحنی بی تفاوتی سومی نیز می تواند بین آنها وجود داشته باشد.
نخستین گام برای سرمایه گذاری این است که از میزان ریسک پذیری خود مطمئن شوید. چه ریسک پذیر باشید و چه ریسک گریز امکان سرمایه گذاری شما در بورس وجود دارد، فقط کافی است سرمایه گذاری شما با میزان ریسک پذیری تان هماهنگی داشته باشد.
نویسنده: المیرا زارعی
[views id=”9118″]
بسیار دقیق و مفیدی بود در این زمینه یک مقاله بسیار غنی از دکتر عباس علوی شاد هست که می تونه تکمیل کننده این موضوع است
عالی بود
در واقع اینطور میشه متوجه شد که انجام کاری با ریسک بیشتر، احتمال بازدهی خیلی بیشتری رو به همراه خودش داره البته احتمال بازدهی منفی بیشتر هم وجود داره و عموما میشنویم که میگن: ریسک بیشتر، سود بیشتر!
به نظر شخص بنده میشه درصد پذیرش ریسک رو به صورت علمی و منطقی، به حد مطلوبی رسوند. اما چطور؟ به طور حتم، میزان پذیرش مطلوب ریسک انجام کاری، ارتباط مستقیمی با علم و آگاهی به انجام اون کار داره یا به عبارت ساده، وقتی ما از چیزی سر در نمیاریم یا کم سر در میاریم، با انجام دادن اون کار داریم ریسک می کنیم در حالیکه شاید انجام همین کار برای شخص دیگری، اصلا ریسک به حساب نیاد چون می دونه که میخاد چیکار کنه. شاید با خودتون همونطور که توی متن مقاله اوده بگین که ریسک یعنی احتمال محقق نشدن پیش بینی ها. این درست اما، اگه نگاهمون رو یک لایه عقب تر ببریم و از بالا به موضوع نگاه کنیم می تونیم با مشاهده، بررسی و تحلیل درست، میشه برآیند پیش بینی رو به نسبت، دقیق تر کرد یا حتی به این نتیجه رسید که این یک ریسک منطقی هست یا اصلا ریسکی توش نیست به جلو برد درحالیکه برای عده ی زیادی شاید این یک کار پرریسک باشه و اصلا سمتش نرن و به همون نسبت، از سود اون بی نصیب بمونن یا ضررش.
خلاصه اینکه چون نمی دونیم یا بلد نیستیم یا تجربه کافی نداریم یا خوب مشاهده نمی کنیم و این ندانم کاری هاست که در اصطلاح میزان ریسک رو دستخوش تغییر میده و مثلا به همین خاطره که اشخاص محدودی به سمت صندوق های جسورانه می رن و عده ای هم سراغ صندوق های با درآمد ثابت.
پس بریم یاد بگیریم (: