مالی رفتاری را میتوان یکی از حوزههای تخصصی مالی بر مبنای روانشناسی دانست که رفتارها و ناهنجاریهای بازارهای مالی را نشان میدهد. در این دانش فرض میشود که مدلهای مختلف میتواند روی رفتار افراد و تصمیمات آنها اثر بگذارد. این اثرگذاری میتواند حتی در زمانی که اطلاعات کامل و کافی وجود دارد نیز خود را نشان دهد. به عبارت دیگر، نه تنها عوامل کمی و کیفی اقتصادی بر بازار و قیمتها تأثیر دارد، بلکه الگوهای رفتاری نیز در این زمینه تأثیرگذارند. عوامل متعددی وجود دارد که سبب جهتگیریهای رفتاری میشود که مالی رفتاری در راستای توضیح و توجیه آنها تلاش میکند.
منظور از دانش مالی رفتاری چیست؟
تصمیمگیری یکی از مهمترین اقداماتی است که هر فرد در بازار باید انجام دهد. کسب سود یا زیان بستگی به تصمیماتی دارد که افراد اتخاذ میکنند. بنابراین عواملی که بر تصمیمات اثر میگذارد نیز یکی از مهمترین مواردی است که هر شخص باید آنها را در نظر بگیرد. بسیاری از افراد تصور میکنند در بازارهای مالی که از قواعد و قوانین خاصی پیروی میکنند، تنها عوامل اقتصادی و کمی بر روند بازار و قیمتها اثر میگذارند. با بررسی الگوها و اطلاعات میتوان به این نتیجه رسید که فاکتورهای دیگری مانند عوامل احساسی، خطاهای فکری، جهتگیریهای رفتاری و … نیز میتوانند روندهای تأثیرگذار باشند. دانشی را که به طور خاص به این عوامل میپردازد و جهتگیریهای رفتاری در بازارهای سرمایه را بررسی میکند، دانش مالی رفتاری مینامند.
دانش مالی رفتاری در سطوح خرد و کلان، تفاوتهایی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:
۱- مالی رفتاری در سطح خرد (BFMI)
مالی رفتاری در سطح خرد، تمایلات و سوگیریهای سرمایهگذاران را در سطح فردی بررسی میکند و آنها را از بازیگران عقلایی مفروض در تئوری اقتصاد کلاسیک متمایز میسازد. در مبحث مدیریت دارایی و سرمایهگذاری، تمرکز اصلی بر مالی رفتاری خرد است.
۲- مالی رفتاری در سطح کلان (BFMA)
مالی رفتاری در سطح کلان، برخلاف قاعدههای فرضیه بازار کارا، مدلهای رفتاری که قادر به توضیح آنها است را شناسایی و توصیف میکند. برای کسب اطلاعات درباره بازار کارا و انواع آن، میتوانید به مطلب «بازار کارا چیست؟» مراجعه کنید.
تاریخچه دانش مالی رفتاری
شاید بتوان ترکیدن حباب سهام شرکتهای تکنولوژی در سال ۲۰۰۰ را، نقطه عطفی برای توجه بیشتر به مالی رفتاری دانست. یکی از محققان این حوزه به نام «پروفسور شیلر» در کتاب «کثرت عقلایی» به این نکته اشاره کرده بود که بر اساس اطلاعات گذشته و معیارهای تاریخی، قیمت سهام شرکتها به طور بیرویه افزایشیافته است و در این مورد به سهامداران هشدار داده بود. با این حال افراد کمی به هشدار او توجه نشان دادند و پس از گذشت زمان، پیشبینی به واقعیت پیوست و حباب قیمتی ترکید.
محققان بسیار دیگری در این حوزه به تحقیق و پژوهش پرداختند و نشان دادند که چطور جهتگیریهای رفتاری مانند احساسات، هیجانات و طمع میتواند سبب ایجاد حبابهای قیمتی شود. در کتاب «آن سوی حرص و نگرانی: درک مالی رفتاری و روانشناسی سرمایهگذاری»، از پروفسور «هرش شفریرن»، ترکیدن حباب قیمتی اوراق بهادار پیشبینی شده است و نشان میدهد که سرمایهگذاران به نقاط مثبت رویدادهای گذشته بیشتر از رویدادهای منفی واکنش نشان میدهند. این مسئله سبب ایجاد خوشبینی بیش از حد نسبت به بازار و قیمتها میشود. به تدریج دانش مالی رفتاری به یک رشته تحصیلی در دانشگاهها تبدیل شد و بینشهای روانشناسی به علوم اقتصادی وارد شد. در تحقیقات بیان شده است که تحت شرایط عدم اطمینان، تصمیمات انسان به طور سیستماتیک با تصمیمات پیشبینی شده توسط تئوریهای اقتصادی متفاوت خواهد بود.
انواع خلاف قاعده
همان طور که گفتیم، خصیصههای روانشناسی میتواند سبب تغییر نتایج پیشبینیهای اقتصادی در بازارهای سرمایه بهخصوص بازار بورس و سهام شود. قواعد مختلفی وجود دارد که انتظار میرود بازار بر اساس آنها عمل کند اما در نهایت روندهای به وجود آمده خلاف این قواعد را نشان میدهد. در ادامه به سه خلاف قاعده اشاره میکنیم:
۱- خلاف قاعده بنیادی
تحلیلهای بنیادی نشاندهنده ارزندگی سهام شرکتها است. اما بینظمیهای مربوط به ارزیابی بنیادی عملکردی یک سهم، خلاف قاعده بنیادی را نشان میدهد. سرمایهگذاری در سهام ارزشی یکی از اثربخشترین روشهای سرمایهگذاری به شمار میرود که یک خلاف قاعده بنیادی در فرضیه بازار کارا است. مجموعه شواهد نشان میدهد که سرمایهگذاران همواره در چشمانداز شرکتهای رشدی مبالغه میکنند و در مقابل، ارزش شرکتهای بی طرفدار را کمتر از مقدار واقعی آنها برآورد میکنند.
برای مثال، سهام دارای نسبت قیمت به فروش (P/S) پایین نیز اغلب در بازار عملکرد خوبی را نشان میدهد که یک خلاف قاعده بنیادی محسوب میشود. پایین بودن نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) نیز یکی دیگر از شاخصهایی است که همبستگی نامتعارف با عملکرد بنیادی دارد. همچنین، عملکرد خوب سهام با سود تقسیمی بالا نیز یک خلاف قاعده بنیادی است.
۲- خلاف قاعده تکنیکی
همان طور که میدانید تحلیل فنی روشی برای پیشبینی آینده قیمت سهام بر اساس رفتار گذشته قیمتها است. ناسازگاریهای تحلیل فنی در مقایسه با فرضیه بازار کارا را خلاف قاعده تکنیکی مینامند. تحقیقات مرتبط با روشهای تحلیل فنی با توجه به شکل ضعیف بازار کارا نشان میدهد که قیمتها سریع نسبت به اطلاعات جدید واکنش نشان داده و درنتیجه، روشهای تحلیل تکنیکی به احتمال زیاد منفعت برای سرمایهگذار به همراه ندارد.
۳- خلاف قاعده تقویمی (زمانی)
خلاف قاعده تقویمی نشاندهنده رفتارهایی بر اساس تاریخهایی به خصوص در بازار سهام است. یکی از رایجترین خلاف قاعدههای تقویمی، اثر ژانویه است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که اغلب سهمها و به ویژه سهام شرکتهای کوچک، در طول ماه ژانویه بازدهیهای غیرعادی بالایی دارند. اثر ژانویه را میتوان شناختهشدهترین رفتار غیرعادی در بازارهای سرمایه و سهام بیشتر بورسهای دنیا دانست.
این اثر با وجود سابقه تاریخی ۲۵ ساله هرگز از بین نرفته است و به طور دائم تکرار میشود. مطابق تئوری آربیتراژ نیز، تداوم چنین پدیدههایی یک خلاف قاعده واضح است. یکی دیگر از خلاف قاعدههای زمانی، اثر تغییر ماه است. برخی مطالعات نشان میدهد سهام در چهار روز ابتدا و انتهای هر ماه، در مقایسه با سایر روزها، بازدهی بیشتری دارد. این اثرات را میتوان در بازار بورس تهران نیز مشاهده کرد. برخی از رویدادها مانند زمانهای تسویه اعتبارات، زمان پایان سال مالی شرکتها و دوره برگزاری مجامع عمومی، رخدادهایی است که نوعی خلاف قاعده تقویمی تلقی میشوند.
تیپهای شخصیتی سرمایهگذاران
محققان بر اساس اطلاعات گذشته و بررسی رفتارهای سرمایهگذاران، چندین تیپ شخصیتی را تعریف کردند که هرکدام دارای انواع مختلفی هستند. در ادامه به بعضی از تیپهای شخصیتی سرمایهگذاران اشاره میکنیم:
۱- مدل پنج جهته BB&K
در مدل پنج جهته BB&K، روی دو محور افقی و عمودی شخصیتهای مختلفی تعریف میشود. محور عمودی در این مدل نشاندهنده سطح اطمینان و محور افقی بیانگر نحوه عمل است. این مدل به این موضوع میپردازد که آیا سرمایهگذاران در شیوه نگرش به زندگی روشمند، محتاط و تحلیلگر هستند یا احساسی، شهودی، عجول و کم طاقت رفتار میکنند. این مورد را میتوان به عنوان دو محور روانشناسی فردی تلقی کرد: به عبارت دیگر میتوان یک محور را مطمئن- مضطرب و محور دیگر را، محتاط- بیپروا تعریف کرد.
شکل زیر توصیفی از شخصیتهای مدل BB&K را نشان میدهد.
۲- مدل دو جهته بارن وال
مدل دو جهته بارن وال، دو تیپ شخصیتی به نسبت ساده را تعریف میکند: سرمایهگذاران منفعل و سرمایهگذاران فعال. سرمایهگذاران منفعل، اشخاصی هستند که سرمایه خود را منفعلانه و بدون تلاش به دست آوردهاند. این افراد، با شرطبندی و با به خطر انداختن داراییهای خود، ثروتمند نشدهاند. در این افراد نیاز به امنیت و مصون ماندن در برابر خطر، بیشتر از میزان پذیرش ریسک است. مدیران شرکتها، مشاوران حقوقی، حسابداران رسمی و افرادی که ثروت خود را به ارث بردهاند، جزو این گروه هستند.
در مقابل، سرمایهگذاران فعال، افرادی هستند که سرمایه خود را با پذیرش خطر، به دست آوردهاند. ظرفیت پذیرش ریسک این افراد بیشتر از نیاز آنها به امنیت و مصون ماندن از خطر است. سرمایهگذاران فعال ترجیح میدهند که کنترل سرمایه خود را در اختیار داشته باشند. کارآفرینان، صاحبان صنایع کوچک و افراد حرفهای که ریاست شرکتهای خود را بر عهده دارند، نمونههایی از سرمایهگذاران فعال هستند.
تحقیقات نشان میدهد که میان خصیصههای روانی و رفتارهای مالی، همبستگی وجود دارد. برای مثال، برخی از تیپهای شخصیتی، زمان یا طاقت کافی برای مدیریت وجوه نقد را ندارند؛ برخی سرمایهگذاری را دیر شروع میکنند و برخی دیگر، نظم و انضباط بیشتری را نسبت به دیگران نشان میدهند. هرکدام از این خصیصهها میتواند نوعی رفتار مالی را در بازار بروز دهد.
۳- مدل هشت تیپ شخصیتی سرمایهگذار
در این مدل نیز، سه بعد شخصیتی به صورت زیر تعریف میشود:
الف) آرمانگرا (I) در مقابل عملگرا (P)
ب) شکل گرا (F) در مقابل آمیزگر (N)
ج) برون فکن (T) در مقابل واقعبین (R)
تعریف هرکدام از ابعاد این تیپ شخصیتی را در ادامه میتوانید مشاهده کنید:
۱- آرمانگرایی / عملگرایی (P/I):
افرادی که دارای آرمانگرایی هستند درباره تواناییهای خود در حوزه سرمایهگذاری مبالغه میکنند. به بازار سرمایه خوشبین هستند و به اطلاعاتی که با نظر آنها در تضاد است، توجه نمیکنند. آنها با امیدواری، الگوها و روندهایی را شناسایی میکنند که واقعاً وجود خارجی دارند. این گونه اشخاص معتقد هستند که تیزهوشی و بصیرت بالاتر از حد متوسط، کنترل و تسلط بر نتایج سرمایهگذاری برای آنها وجود دارد. این افراد تمایل چندانی برای جمعآوری اطلاعات ندارند که میتواند سبب گرایشهای عمومی نامطمئن در بازار شود.
عملگرایان درک و تصویر واقعبینانهای از مهارتها و محدودیتهای خود دارند. آنها به بازار سرمایه خیلی اطمینان ندارند به تواناییهای خود در امر سرمایهگذاری با شک و تردید منطقی مینگرند. آنها میدانند که سرمایهگذاری با احتمال همراه است و برای تائید عقاید خود، اطلاعات کسب میکنند.
۲- شکلگرایی / آمیزگری (N/F):
شکل گرایان تمایل دارند که سرمایهگذاریهای خود را با وسواس و دقت زیاد ارزیابی کنند ولی به طرح کلی پرتفوی توجهی ندارند. آنها در تجزیه و تحلیل ذهنی مشکلات، بسیار خشک و غیر منعطف بوده و در مورد عوامل خارجی به دقت نمینگرند. پرتفوی این افراد به جای ترکیبی از سرمایهگذاریهای متنوع و مکمل، دارای مبالغ زیادی وجه نقد است.
آمیزگران توانایی آن را دارند که در مورد عوامل بیرونی و شرایط موجود، عمیقتر بیندیشند. پرتفوی آنها دارای اجزایی است که با هم در تعامل هستند و یکدیگر را پوشش میدهند. این افراد همبستگیهایی که بین عملکرد ابزارهای مالی مختلف وجود دارد را درک میکنند و پرتفوی خود را بر اساس آنها میچینند. نگرش آنها به بازار و سطوح قیمتها دارای انعطاف است.
۳- برونفکنی / واقعبینی (R/T):
برونفکنان به سختی با پیامدهای تصمیمات خود کنار میآیند و آنها را میپذیرند و در اقدام برای اصلاح اشتباهات خود، مشکل دارند. آنها تصمیمات اشتباه خود را توجیه و در برابر پذیرش مسئولیت تصمیماتی که نتیجه مطلوب نداشتند، مقاومت میکنند. این افراد در تصمیمگیری کند عمل میکنند زیرا از احساس پشیمانی برای تصمیم نادرست، میترسند.
واقعبینان با پیامدهای انتخاب خود راحتتر کنار میآیند. آنها تمایلی به بهانهتراشی برای توجیه اشتباه خود ندارند و مسئولیت اشتباهات خود را میپذیرند. افراد واقعبین هنگام تصمیمگیری تحت فشار، نسبت به برونفکنان آسایش بیشتری دارند زیرا به اندازه آنها احساس تأسف نمیکنند. با ترکیب هرکدام از این ابعاد شخصیتی میتوان هشت تیپ شخصیتی IFT، IFR، TNT، INR، PFT، PFR، PNT و PNR تعریف کرد که در مواقع مختلف، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
کلام آخر
انسانها همیشه منطقی تصمیم نمیگیرند. حتی میتوان گفت بیشتر اوقات، تصمیمهای احساسی بیش از تصمیمات منطقی وجود دارد. بازارهای سرمایه و بورس نیز از این مسئله مستثنی نیستند و همین باعث ایجاد روندهای غیرعادی در بازار سهام میشود. اطلاع از این عوامل تأثیرگذار و مدلهای رفتاری، یکی از قدمهای موفقیت در بازار سهام به شمار میرود. دانش مالی رفتاری، دانشی است که به بررسی جهتگیریهای رفتاری میپردازد و به دنبال یافتن مدلهایی برای توضیح ناهنجاریها در روند قیمتها است. عواملی که در اخذ تصمیمات و بروز رفتارهای افراد اثر میگذارد، در مالی رفتاری حائز اهمیت است.
«برگرفته از کتاب دانش مالی رفتاری و مدیریت دارایی، تألیف دکتر احد بدری.»
[views id=”11502″]
نظری ثبت نشده است